دوره دوم نوجوانی کسب و کار

یکی از نشانه های دوران نوجوانی این است که آنقدر کسب و کارتان شلوغ شده که نیاز به کمک گرفتن درآن مشهود است و شما تصمیم دارید فردی را استخدام کنید تا بخشی از کارها را که شما قادر به انجام آن نیستید یا وقتش را ندارید انجام دهد.

اگر مقاله دوران کودکی کسب و کار را مطالعه نکرده اید پیشنهاد می کنم ابتدا آن را مطالعه کنید

مشخص نیست شما چه زمانی وارد تغییر وضعیت می شوید ولی چیزی که مهم است این است که این روال که کسب و کار شما در پیش گرفته جای پیشرفت دارد.

در این مرحله شما برای بقا کسب و کار خود درخواست کمک دارید و انتظار دارید که کسی بتواند کمکتان کند.

در این مرحله شمای متخصص چه کمکی می خواهید کمک یک متخصص که بتواند کارهای تخصصی را به نحوه درست انجام دهد کار فروش را بداند و امور مالی کسب و کار شما را اداره و کارهایی که شما تخصصی ندارید انجام دهد.

بیشتر کارفرمایان کسب و کار رغبت کمی دارند که امور مالی را خودشان انجام دهند و بیشتر تلاش می کنند این کاری که خوششان نمی آید را به گردن یک نفر دیگر بیاندازند.

در این زمان است که شما اولین کارمند خود را انتخاب و استخدام می کنید مهمترین زمان یک کسب و کار استخدام اولین کارمد است. تا تمام کارهایی که خودتان از انجام آن خوششتان نمی آید و کارهایی که در آن تخصص ندارید را به گردن آن می اندازید حال دیگر کار شما کمتر شده و می توانید فرصت بیشتری برای خودتان داشته باشید.

تصورتان درست است به زودی آنقدر به کارمندتان کارها را می سپارید که کارمندتان خسته شده و درخواست کمک می کند و تصمیم بر آن می شود که نیروی جدید استخدام نمایید. و این کار را به عهده کارمندتان می گذارید که گزینش کارمند جدید را به عهده بگرد.

در این دوران است که شخصیت مدیر شما کم کم بیدار می شود و شخصیت متخصص شما به خواب خواهد رفت.

در این لحظه است که که کارمند اولی که کاملا متخصص است به نظر شما تمام کارها را به نحو خیلی خوب انجام می دهد و شما را درگیر مسائل کوچک نمی کند.

در این لحظه است که شما رئیس شده اید و کارهایی را انجام می دهید که دوست دارید وکارهای دیگر را از خود سلب کرده اید به کارمندتان

همه چیز خوب پیش می رود تا زمانی که بصورت غیر منتظره یک مشتری به شما زنگ می زند و از رفتار ناشایست کارمند شما شکایت می کند- چک که به یک تامین کننده کالا داده اید به علت کافی نبودن مبلغ در حساب در حال برگشت شدن می باشد – یک تامیین کننده دیگر زنگ می زند و می گوید اجناسی که سفارش داده اند اشتباه بوده و بایستی منتظر بمانند تا از نوع سفارش جدید را آماده کنند و شما موظف به پرداخت خسارت می باشید.

یک سری به کارگاه یا فروشگاه خود می زنید می بینید بسته بندی ها درست انجام نمی شود -نظافت درست انجام نمی شود – فروشنده آن طور که باید با مشتری رفتار کند نمی کند و شما در این لحظه فریاد بلندی می کشید و به کارمندانتان می گویید این چه وضعی می باشد و در آن زمان که تمام این مسئولیت ها را خودم انجام می داده این مشکلات را نداشتم چه اتفاقی افتاده است که اینچنین همه کارها به هم ریخته شده است.

شاید در مرحله نوجوانی کسب و کار برای برخی از مشاغل این گونه اتفاقات بیافتد

موضوع دیگری که در این لحظه برای اینگونه کسب و کارها رخ می دهد دلسردی کارمندان و پرسنل می باشد و هر چه بیشتر این اتفاق طولانی تر شود کارها و سفارشات عقب می افتد دوباره مجبور هستید خودتان دست به کار شوید و کارها را آنطور که دوست دارید انجام دهید و به این نکته پی خواهید برد که هر چه شما بیشتر کار می کنید دیگران کمتر کار می کنند و این واقعا بد است.

به نظر می رسد شما مجددا به دوران کودکی کسب و کارتان رسیده اید و با توجه به داشتن کارمند آنها هیچکدام آن کارها را به نحو صحیح انجام نمی دهند و شما که تمام مسئولیت ها را از خود سلب کرده بود مجبورید مجددا مثل قبل کار کنید.

شما در این مرحله دیوانه وار با همکاران خود برخورد می کنید و خودتان هم نمی دانید علت این موضع چیست ؟

شما نمی دانید کارها را چگونه باید انجام داد تا در اقلیم آسایش قرار گیرید.

برای اینکه این اتفاق نیافتد باید سر کارگر یا همان ارشد کارمندان باید بداند علت کاری که به او سپرده می شود تا انجام شود چیست؟ یا بداند مسئول انجام چه کاری می باشد؟و در برابر چه کارهایی باید پاسخگو باشدو کارش با کدام استاندارد سنجیده خواهد شد.

باید مشخص شود هدف اصلی کسب و کار که در آنم مشغول به کار است چیست؟ و نقش آن کارمند در این استراتژی کلی کسب و کار کجا نمود پیدا می کند؟

در این مرحله که کسب و کار نوجوان شما آشفته شده است ۳ راه حل پیش روی شما است.

  1. بازگشت به دوران کودکی و کوچک شدن کسب و کار
  2. ورشکستگی کسب و کار
  3. بقا در این مرحله کسب و کار

۱- برگشت به دوران اولیه کسب و کار

اکثر کسب و کارهایی که نتوانند از پس مدیریت کارکنان بر نیایند و تمام کارها به عهده کارمندان بگذارند و کارکنان هم نتوانند تمام کارهای آن کسب و کار را انجام دهند صاحب کسب و کار ترجیح می دهد به زمان آسایش کسب و کار خود در قبل برگردد.

در زمان اولیه کسب و کار صاحب آن تمام کارهای متعلق به کار خود را انجام می دهد. مثل خرید مواد اولیه – نظافت مکان کسب – پاسخگویی به مشتریان – پاسخگویی به تلفن ها – انجام حسابداری و خیلی ا کارهایی که یک کسب و کار کوچک نیاز دارد.

بعد از گذشت مدتی به این حالت کسب و کار خود را اداره مینماید و مجدد خسته شده حتی نمی تواند یک روز مرخصی رود میداند در صورت غیبت یک روزه از کار در آن روز درآمدی نداشته و رفته رفته از کسفیت خدامات آن کسب و کار کاسته خواهد شد.

پس در زمانی که در مرحله دوم کسب و کار خود هستید فکر کنید اگر کار خود را به مرحله اولیه بازگردانید بعد از مدتی با مشکل روبرو خواهید شد پس فکر شده تغییرات را انجام دهید.

۲- ورشکستگی کسب و کار

بعضی از صاحبان تجارت و کسب و کار بعد از طی دوران اولیه کسب و کار با سرعت کسب و کار خود را ارتقا داده و تصمیمات بعضا نسجیده اتخاد می نماید در  این زمان هر روز کسب و کار خود را رو به نزول می بینند و جرات تصمیم جدید و درمان کسب و کار خود را ندارند.

آنقدر در این وضعیت ادامه می دهند که کسب و کار در مرحله ورشکستگی قرار گرفته و مجبور به جمع کردن و اخراج کارکنان کسب و کار منجر می گردد و برای صاحب کسب و کار بدهی به بار می اورد.

۳- بقا در این مرحله کسب و کار

در این حالت بی تفاوت به آنچه بر سر کسب و کارمان می گذرد با چنگ و دندان دوست دارید کسب و کار خود را حفظ کنید. تمام انرژی خود را می گذارید تا کسب و کار مجددا رونق بگیرد – بد اخلاقی می شوید در خانه اخلاق خوبی نداریدبا مشتریان هم رفتار شایسته ای ندارید تمام کارکنان را از خود ناراحت نموده اید.

این را باید بدانید که که هیچ گاه در فوتبال ۱ نفر نمی تواند به جای ۱۱ بازیکن دیگر کار کند و هر چه آن یک نفر تلاش کند به تنهایی قادر به موفقیت نمی شود.

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *